سرویس جهان مشرق - دانلد ترامپ را میتوان یک اتفاق بیسابقه در تاریخ سیاسی و تاریخ انتخاباتی آمریکا دانست. تاجری که هیچکس گمان نمیکرد روزی بتواند به این جایگاه دست یابد، اکنون در آستانه ورود به کاخ سفید قرار گرفته است. ترامپ، مسیر بسیار پر پیچ و خمی را پیمود و به رغم تمامی عداوتها از سوی حزب رقیب و حتی حزب خودی، به طرز عجیبی به این مرحله رسید. اما براستی، وی برای شکست هیلاری کلینتون باید چه کار کند؟
دانلد ترامپ پس از برگزاری کنوانسیون حق انتخاب و طی هفتههای گذشته، در نظرسنجیهای مختلف از کلینتون عقب بود اما طی دو هفته اخیر شاهد جهش چشمگیر وی در نظرسنجیهای مختلف بودهایم که از از ملموسترین آن میتوان به نظرسنجی مشترک دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و روزنامه لس آنجلس تایمز اشاره کرد که حاکی از پیشتازی ترامپ با 47 درصد در مقابل کلینتون با 41 درصد و در نتیجه، اختلاف 6 درصدی بین آنها است[1]
هر چند که قطار ترامپ سرعت گرفته اما نباید از این حقیقت مغفول ماند که او در بین اقلیتها و زنان تحصیلکرده جایگاهی ندارد. فارغالتحصیلان زن، پیوسته به عنوان دژ حمایتگر حزب جمهوریخواه طی چند سال اخیر شناخته شدهاند اما بخش عظیمی از آنها به دلیل مواضع ترامپ که آن را ضد زن برداشت کردهاند، از حزب محبوب خود روی برگرفتهاند. ترامپ، اما با اقبال چشمگیری در این 52 روز باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روبرو شده و مسئله بیماری کلینتون (ذاتالریه و تصادم مغزی) راه را برای کنارهگیری احتمالی نامزد دموکراتها و هموار شدن مسیر تا کاخ سفید برای ترامپ باز کرد.«بیل لیسی» به عنوان یکی از کارآزمودهترین متفکرین حزب جمهوریخواه که در ستاد «باب دول» (سناتور مشهور) و «فرد تامسون» (یکی از خبرهترین لابیگرها و سیاستمدارهای تاریخ آمریکا) در صف اول نقشآفرینی بوده، معتقد است که ترامپ کلید کاخ سفید را فقط در مناظرات میتواند بیابد. اگر موفق به شکست هیلاری در مناظرهها بشود، عملا دروازههای کاخ ریاستجمهوری را به روی خود باز کرده است. از نظر این استراتژیست، ترامپ باید در مناظرات از هر گونه بازی هیلاری که منجر به عصبیشدن او و بروز رفتارهای خشن و یا توهینآمیز که منجر به تخریب شخصیتاش شود، اجتناب ورزد. اگر کارنامه ترامپ را تا اینجای کار مورد بررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت که گاهی شخصیت جنجالیاش برایش فایده در بر داشته، اما عرصه مناظرات دو نفره، عرصه جنجال نیست و هر چه یک نامزد مستدلتر و متینتر و در عین حال زیرکانهتر عمل نماید، برای او بهتر است. اگر قرار است لمپنیسم سیاسی داشته باشد، باید آن در کمال وقار به منصه اجرا بگذارد.
آمریکاییها چشم انتظار این هستند که ببینند چه کسی در مناظرات توانایی کنترل خود در برابر موقعیت تشنج را داشته باشد. آنجاست که محک شخص برای فرماندهی کل قوا مشخص میشود. نقش ترامپ در مناظرات میتواند بسیار برایش حیاتی و راهگشا باشد. ترامپ، کار سختی پیش رو دارد. روبرویی با شرایط مناظره و سوالات و بحثهای زیرکانهای که هیلاری کلینتون برای عصبی کردن و به دام انداختن ترامپ مطرح میکند، به راستی چالش بزرگی است. اما ترامپ این فرصت بزرگ را دارد که با پررنگ کردن ضعفهای هیلاری که دولت حاکم وامدار و سهیم آنها میباشد، ضربه محکمی به او بزند. اگر نام ترامپ اکنون تا این حد زنده است، به خاطر این است که اکثریت مردم آمریکا از دولت اوباما و عملکرد دموکراتها راضی نیستند.
بیل لیسی معتقد است که ترامپ باید اعلام آمادگی خود برای روبرویی با هیلاری را تقویت کند؛ و فضای احساسی خود با رایدهندگان غیرجمهوریخواه را باز و گسترده سازد تا در ایالتهای خاکستری که دموکراتها با او قهر کردهاند، گشایشی به نفعش بوجود آید. مثلا «جوئل بنسون» استراتژیست اصلی کلینتون در جایی گفت: «ترامپ باید در این دو ماهه باقیمانده تا روز انتخابات کارهایی را انجام دهد که طی این 14 ماه نتوانست انجام دهد. آیا او میتواند رای و نظر مخالفان خود در ایالتهای خاکستری را برگرداند؟ آیا میتواند نظر زنان تحصیلکرده یا زنان شهرستانی را جلب نماید؟ من که بعید میدانم». در حالی که هیلاری سرمایه عظیمی را صرف جذب آرای اقلیتها میکند، ترامپ پس از سفر مکزیک مواضع تندتری را بر علیه لاتینتبارها اتخاذ نمود تا جاییکه چند تن از نمایندگان لاتینتبار کنگره از او روی برگرفتند. نامزد حزب جمهوریخواه، جهت تلطیف فضا در روزهای اخیر چندین دیدار با جوامع سپاهپوست داشته که در مجموع با اقبال نسبی عمومی روبرو شده است و امید میرود که در این امر -بر خلاف مورد لاتینتبارها- توفیق یابد.
جوئل بنسون
اما «شان اسپایسر» -استراتژیست اصلی کمیته ملی حزب جمهوریخواه- درست برعکس بنسون معتقد است که اتفاقا باد در جهت دلخواه جمهوریخواهان میوزد. او معتقد است که صرفنظر از جمعیت و الهامبخشی موقعیتهای خلقشده از سوی نامزدها برای هواداران، باید به نظرسنجیها توجه کافی داشت. نظرسنجیهای که مبین وضعیت مساعد ترامپ و جمهوریخواهان است. به اعتقاد وی، ترامپ باید در ایالتهای قرمز (ایالتهای طرفدار جمهوریخواهان) همچون «آریزونا» و «جورجیا» که هیلاری در آنها نفوذ یافته سیطره کامل داشته باشد و در ایالت بسیار حساس «کارولینای شمالی» که میتواند سرنوشتساز باشد، به پیروزی برسد. همچنین باید تا سر حد امکان در ایالتهای خاکستری «آیووا»، «ویرجینیا»، «نیوهمشایر»، «اوهایو» و «فلوریدا» اختلاف خود با کلینتون را کاهش دهد. او برای کسب رای الکتورال لازم، باید یک رای یک ایالت بیشتر از کلینتون را به دست آورد. چیزی که در سال 2012 موجب پیروزی اوباما شد. اما در دو ایالت خاکستری «پنسیلوانیا» و «میشیگان»، فاصله ترامپ با کلینتون زیاد است. کسب آرای پنسیلوانیا برای ترامپ بشدت لازم است. او در شهر فیلادلفیای و مناطق حومه آن با کسب 29 درصد آرا در مقابل 62 درصد آرای کلینتون، از محبوبیت بسیار کمی برخوردار است. و وقتی پای ایالت سرنوشتساز ویرجینیا که خانه مادری «تیم کین» قائم مقام کلینتون هم محسوب میشود و پیوسته یک ایالت دموکراتنشین محسوب میشده به قصه باز میشود، اوضاع را به مراتب برای ترامپ بدتر میکند. با این تفاسیر، پیروزی او در اوهایو و فلوریدا هم تحت تاثیر آن قرار میگیرد.
شان اسپایسر
گرچه عملکرد ترامپ در شهرهای کمجمعیتتر از فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا بهتر از میت رامنی در سال 2012 است اما او باید تمامی تمرکز و تلاش خود را صرف جذب آرای فیلادلفیا نماید. اما در حالی که رامنی در سال 2012 با اختلاف 15 امتیاز توانست آرای سفیدپوستان تحصیلکرده را از آن خود نماید، ترامپ هماکنون در جذب آنها 10 امتیاز از هیلاری عقب است. اگر واقعبین باشیم، وضعیت ترامپ در میان لاتینتبارها اسفبار است و او چندان میلی به تغییر مواضعش در قبال آنها ندارد. همین امر موجب شده که وی آرای بخش قابل توجهی از جمهوریخواهان سفیدپوست میانهرو را از دست بدهد. اما «وین آلن روت» یکی از مفسران و تحلیلگران محافظهکار آمریکا، معتقد است که هیلاری کلینتون غیرجذابترین نامزد انتخاباتی تاریخ آمریکاست و آرای هواداران او پراکنده است. او بر این باور است که آرای الکتورال سفیدپوستان در روزهای نزدیک به روز انتخابات به شدت به نفع ترامپ جهش مییابد و با اطمینان تمام میگوید: «ترامپ دست کم 4 میلیون رای اضافی را در صندوقش خواهد دید که اکثر آن از جیب سفیدپوستان است».
«کاتلین هارتنت وایت» مشاور اقتصادی ترامپ، معتقد است که بهترین شانس او به ایالتهای «کمربند زنگار[2]» برمیگردد. جایی که دنیای صنعت و کارگری سالهاست دستخوش زوال و آشفتگی شده و خواهان شنیدن ندای ارج و توجه به کارگران و تولید داخلی است[3]. جایی که تشنه شنیدن و به منصه عمل نشستن شعارهای ترامپ در مورد تجارت و صنعت است.
اما اگر فرض بگیریم و تنها و تنها فرض بگیریم که همه این اقدامات از سوی ترامپ کارگر نیافتاد، آنگاه باید منتظر یک اتفاق خاص و غیرمترقبه پیش از روز انتخابات باشد. چیزی مثل حمله تروریستی که آمریکاییها را به شدت بترساند و به طرف ترامپ که خواهان قلع و قمع کسانی است که مسلمان افراطی میخواند بکشاند. یا چیزی مثل شوک اقتصادی که مستقیما دموکراتها را زیر سوال ببرد؛ و یا چیزی مثل افشای یکی از رسواییهای محرمانه هیلاری. البته نباید فراموش کنیم که ترامپ همیشه بذر بیگانه کردن دیگران با خود را میکارد و این امر برای او خیلی خطرناک است.
[1] http://edition.cnn.com/2016/09/06/politics/donald-trump-hillary-clinton-election-2016/index.html
[2] «کمربند زنگار» منطقهای است که ایالتهای شمال شرق و غرب میانه آمریکا را پوشش میدهد و به افول اقتصادی، از دست دادن جمعیت و زوال شهرها به دلیل کوچک شدن بخش صنعتی آن که زمانی قوی بود، مشهور است. این منطقه عظیم، از ایالت نیویورک آغاز میشود و از پنسیلوانیا، ویرجینیای غربی، اوهایو، ایندیانا، و شبه جزیره پایین میشیگان عبور میکند و در شمال ایلینوی و شرق ویسکانسین به پایان میرسد. کمربند زنگار، سابقاً قلب صنعتی آمریکا بود و در اواسط قرن بیستم به دلایل متعدد از قبیل انتقال تولید به غرب آمریکا، افزایش اتوماسیون و افول صنایع فولاد و زغال سنگ آمریکا، جهانی شدن و بینالمللی شدن صنعت رو به افول گذاشت.
[3] Crandall, Robert W.The Continuing Decline of Manufacturing in the Rust Belt. Washington, D.C.: Brookings Institution, 1993.